خواستگاران

سلام.
این وبلاگ شرح حال خواستگاراییه که به خودشون زحمت میدنو پامیشن میان خونمون برای امر خیر و گهگاهی مطالب نسبتا مفیدی که شاید برای مجلس خواستگاری به دردتون بخوره!

آدرس وبلاگ قبلی من: http://khastegara.blogfa.com

غرور و تعصب!

دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۵ ب.ظ

پارسال بود که از قرار معلوم فهمیدم که همکار خواهرم که فقط فهمیده بود خواهرم یه خواهر داره قصد آشنایی جهت امر خیر داره! خواهر منم (خودش متاهل) حال و حوصله جواب دادن به سوالاشو نداشت ایمیل منو داده بود که از خودم بپرسه! اونم اومد تو یاهو مسنجرو پی ام داده بود که میخواد یکم آشنا شه و من که از طرف خواهرم در جریان بودم و میدونستم آدم حسابیه جوابشو دادمو چند تا سوال از هم پرسیدیم. (اولین تجربه خواستگاریم تو یاهو مسنجر بود!) خلاصه گفت که قصد داره یکم آشنا شه و بعد رسما بیان خواستگاری! البته در کل تو این چت کوتاه خیلی ازش خوشم نیومد چون به نظرم شدیدا مغرور میومد خیلی خودشو بالا میدید! (لازم به ذکر که طرف 30 سالشه و کارشناسی و ارشدشو از دانشگاه شریف گرفته و یک جهانگرده گفتم فکر نکنید امله که اینطوری اومده جلو!) البته شنیده بودم همه شریفیا مغرورا، اینبار خودم به این باور رسیدم! هیچی تموم شد و چند روز بعد یه ایمیلی که تو ادامه مطلب گذاشتمو واسه خواهرم فرستاد... یعنی روشو برممم... غرور و خودخواهی تو نامش موج میزنه! )شخصیتش کلا منو یاد آقای دارسی تو فیلم "غرور و تعصب" میندازه!! هرکی ندیده پیشنهاد میکنم حتما ببینه(

سلام خانم ... امیدوارم شما و خانواده محترم خوب بأشید.

 با اجازتون من ی چت کوتاه با خواهرتون داشتم و قرار شد ی تماس تلفنی هم داشته باشیم. من برای  شما و خانواده محترمتون احترام زیادی قائل هستم و همین ارادت که فکر کنم خود شما هم بهش پی بردید دلیل محکمی است که نمی خوام خدایی نکرده خدایی نکرده جایی بخاطر کم تجربگی من سو تفاهمی إیجاد بشه و نمی خوام خدایی نکرده رفتار من به اندازه سر سوزنی باعث ناراحتی کسی بشود، بخاطر همین لازم دونستم یکم نیت و حد و حدود خودم رو دقیق خدمت شما شرح بدم و هر جا نیاز به إصلاح داره راهنمایی بفرمایید، من حدود یک سأله که ی دانشگاه أمریکایی بهم پذیرش داده برای پاییز أمسال که متاسفانه تا حال بعد پنج ماه ویزای من نیومده و من هم منتظر جواب هستم تا حداقل به ترم های دیگه برسم ( خدمت خواهر شما هم این ماجرا رو عرض کردم).

 نیت کردم، من که این همه تا حالا صبر کردم و به خودم سختی تنهایی رو دادم (ای جانم!) حداقل ی سرچ جامع و سریع انجام بدم و بعد اینکه تکلیفم دقیق معلوم شد ،  چند ماهی با یک مورد خیلی جدی تر وارد صحبت بشم، حال اگه رفتنی شدم مابقی مذاکرات از راه دور صورت بگیره حداقل اگر رفتم خیالم راحت باشه که چند مورد را در ایران می شناسم که از بین آنها می تونم بدون رجوع مجدد به ایران  با یکی مراحل رسمی رو طی کنم، من الآن فقط در حد یکی دو جلسه می خواستم اگر امکان داره مزاحم خواهر شما بشم و شناخت بیشتری پیدا کنم  که أن شا الله اگه خدا خواست تکلیفم معلوم شد و خواهر شما هم تمایل داشتند بعدا وارد مذاکره جدی و رسمی بشیم برای من مسیله نداره که حتی در این مرحله مادرم هم تلفنی از خانوادتون أجازه بگیرند ولی می دونم که حد اکثر یکی دو جلسه تا نهایی شدن وضعیتم مزاحم خواهر شما نمی شم چون فکر می کنم بیشتر شدنش شاید همراه با اسیب های روحی برای طرفین باشه ، حالا ببخشید خواهری کنید و هرجای کار من که خدایی نکرده باعث ازرده خاطری خواهرتون می شه بفرمایید که من اصلاح کنم و در اینده هر تصمیمی که طرفین گرفتند رویی برای نگاه کردن به شما رو داشته باشم و از من أزرده خاطری پیش نیاید

ممنونم از راهنماییتون 

 

من عاشق اون جمله قرمزه شدممم!!! اسیب روحی هم که اصن وارد نمیشه! خواهر منم البته جوابشو داده بود حالشو گرفته بود که دوباره اون تو جواب گفته بود: (چون طولانی بود فقط دو قسمتشو گذاشتم)

 من اگر تصمیمم برای ازدواج قطعی نشده بود هیچ وقت نمی گفتم که حاضرم مادرم هم رسما از خانواده شما أجازه بگیرند و شرایط رو در حدی دیدم که حاضر شدم اشنایی در لایه خانواده ها مطرح بشه. (واقعا لطف کردیی!!) فقط زمان و مورد ازدواج مبهمه که من مطمئن هستم زمان اون حداکثر دو سال خواهد بود که این زمان هم برای این امر مهم منطقی است و همین فرایند إشنایی هم خود زمان بر می بأشد.

خواهرم یه جاش گفته بود: از کجا انقدر مطمئن هستید که موردهایی که شما در نظر گرفتید تا اون موقع که شما بخواهید برای ازدواج اقدام کنید هنوز ازدواج نکرده باشند؟!! اونم اینطوری جواب داد: من با نظر شما سر ریسک ازدواج أفراد موافق هستم من خودم تعهدی به کسی ندادم و متقابلا کسی هم به من تعهدی نمی دهد و خود این ریسک من را بالا می برد که من هزینه این ریسک ها و کندی خود را پرداخت کردم خدمتتون عرض کردم ی قرارداد کاری یک ساله می خوام أمضا کنم خیلی دقت می کنم که در اینده شرمنده نشم حال چه برسه به تعهدی که قراره یک عمر به یک نفر بدهم !!! 

هیچی دیگه این موردم پرید :))

 

  • ستاره بانو

نظرات (۴)

  • real psychic readings
  • هورا! در نهایت من یک وب سایت از جایی که من قادر به واقعا
    به دست آوردن اطلاعات مفید در مورد مطالعه و دانش من.
    منم خودم نرم افزار شریف می خونم.
    میخواستم بگم همه شریفی ها هم مغرور نیستن!
    ضمنا همه شریفی‌ها عینک ته استکانی هم ندارن!
    شریف هم یه جامعه است مثل بقیه جوامع و همه جور آدمی توش داره
    سلام... خب این مورد خیلی مغرور بود 
    اما بچه های شریف خاکی هم زیاد :)))
    < صرفا جهت حمایت از شریفی های خاکی> 
    بجز قسمتی که در مورد بررسی چند مورد همزمان گفته بود، صحبتش توهین آمیز نبود.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">