آیا...؟!
سلام. خوش اومدین! اسباب کشی انصافا کار سختیه ولی میصرفید! حس بهتری اینجا دارم!
فقط این اول کاری یه سوال فنی میخوام بپرسم اگه واقعا اینجوریه کلا در این وبلاگارو تخته کنم!
دوستان،
آیا من دارم دخترا رو ترغیب به ازدواج نکردن میکنم؟؟؟
آیا من مطلبی نوشتم که دخترارو به ازدواج نکردن ترغیب کرده باشه؟؟؟
آیا من شخصا نمیخوام ازدواج کنم که بقیه رو هم ترغیب میکنم؟!
آیا من خود ترغیب شده ی به ازدواج نکردن هستم؟؟!
آیا تاکنون من هیچ کمکی به دختران و پسران مجرد نتونستم بکنم؟!
آیا کسی با خوندن مطالبم ترغیب به ازدواج کردن، نشده است؟!
آیا اکثر پست های من ناخواسته پیام سخت گیری رو میده؟؟
آیا به نظرتون من شدیدا آدم سختگیری هستم و یا متوجه این مطلب هستین که من سختگیر نیستم بلکه انصافا خواستگارهام تا کنون شرایط مناسبی (با توجه به خانواده خودمون) نداشتن و من گیرهای الکی که ملت میدنو هیچ وقت ندادم مگر اینکه کلا به دلم ننشسته باشه که این گیر الکی نیست چون قراره یه عمر باهاش زندگی کنم؟
آیا من نگفتم که هیچ چیزی برای من مهمتر از اخلاق خوب نیست و اکثر خواستگارهامم به خاطر همین مسائل رفتاری و اخلاقی رد کردم؟!
و آیا نظری، پیشنهادی، حرفی، سخنی برای بهبود وبلاگ ندارین؟
*خواستگار پست قبل که یزدی بود اصلا جنبه جدی نداشت و خود خانوادم رد کردن و از اول هم برای دوطرف کامل واضح بود که جواب منفیه! دوستان فقط بحث لهجه نیست آخه! بحث اینکه کلا خانواده ها به هیچ وجه به هم نمیومدن، بحث فرهنگی، بحث بزرگ شدن تو شهر و روستا، آداب و رسوم و خیلی چیزای دیگه که باعث شد خیلی ها تو خانوادم و حتی خودم از این اتفاق خندمون بگیره! شاید اگر من قبل از خواستگاری عاشق این طرف میشدم باهاش ازدواج میکردم و تمام شرایطشو میپذیرفتم و حتی زندگی خیلی خوبی داشتیم ولی این فقط یه خواستگاری بود با عاشق شدن فرق داره! عشق آدمو کورو کر میکنه! هی.. بمیره پدر عاشقی!!
به هر حال... خوش اومدین!
- ۹۲/۱۰/۲۱