خواستگاران

سلام.
این وبلاگ شرح حال خواستگاراییه که به خودشون زحمت میدنو پامیشن میان خونمون برای امر خیر و گهگاهی مطالب نسبتا مفیدی که شاید برای مجلس خواستگاری به دردتون بخوره!

آدرس وبلاگ قبلی من: http://khastegara.blogfa.com

ریسک!

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۲۲ ق.ظ

خانم یا آقایی گفتن:

این که شما شرح زندگیتونو مخصوصا این امر مهم رو آن لاین دارین پخش میکنید از دو نظر به نظرم ریسک محسوب میشه ...

اول اینکه در روایات داریم (قریب به مضمون) تا وقتی کاری به سامان نرسیده از بیانش خودداری کنید چرا که باعث ناقص شدنش میشود و دیگری تاکید روایات بر پنهانی ماندن ماجرای خواستگاری است ...

از طرف دیگر بعضا در خوانندگان ممکن است افرادی باشند که برخلاف تمایل زیاد برایشان مقدور نباشد خواستگاری و ازدواج رو انجام بدهند و گذشته از حالت حسرت و آه درونی ممکن است حسد نیز به شما پیدا کنند که روی نتیجه ی نهایی ممکن است اثر گزار باشد (هرچند دلیل قطعی ندارم ولی روی مسأله ای به این مهمی ریسک نکنید بهتره)

قبول دارین آیا؟!

آیا ریسک میکنم؟!

در مورد اول به نظرم چون کسی منو اینجا نمیشناسه صدق نمیکنه! فامیل چیزی نمیدونه!

در مورد حسد در فضای مجازی هم نظری ندارم! اگر هس بگین ننویسم... من فقط به اقتضای ربط داشتن به موضوع وبلاگ می نویسم.

 

* البت یه اتفاقی افتاده! این آقای خواستگار فامیل یکی از خواننده ها دراومده! چه دنیای کوچیکیه!!  

  • ستاره بانو

نظرات (۳۲)

این همه موضوع مهمتر و کارنشده هست
که به نظرم بیش از حد ترجیح داشته باشه
حالا می خواید روش یه تاملی بکنید
سلام دوست عزیز راستش من تا حدودی موافقم چون از بچگی یادمه هر وقت قرار بود یه اتفاق خوب بیفته اگه به دوستام میگفتم بلا استثناء قضیه منتفی میشد و اگر به کسی نمیگفتم درست و طبق برنامه پیش میرفت.شاید اتفاقی بود ولی من یاد گرفتم دیگه تا اتفاقی نیفتاده برا کسی نگم.
چرا نیستی گلم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
من بیشتر اوقات خاموش بودم و دوست داشتم چنین تذکری بدم ولی ادبیات مناسبی پیدا نمی کردم
من به شخصه بیشتر از تجربه هات درس می گیرم
و باخوندن مطالبت باعث شده نذارم با مسائل های خیلی کوچیک دم خواستگاری دست و پا مو گم کنم مثل نوع لباس پوشیدن و یا اینکه حرف نزدن و عروس نشستن خیلی برام سخته و ...
به نوعی می تونم بگم تجربه های تو رو تجربه های خودم ه میدونم ... چون کمترین اختلاف عقیده رو باهات دارم

ولی سعی کن بیشتر به اصل و نکات مفید بپرداز تا به حاشیه
مثلا عکس گذاشتن از خونتون و اینها نیازی نبود برای همه علنی باشه
مثلا برای دوستای خاص خودت خوب بود

و در آخر: خیلی وقته رمز میخوام ولی
باگوشی امکان نظر دادن نبود برام!
من نظری ندارم ممکنه درست باشه.. ممکنه همین مجازی ها هم چشم بزنن و همه خوشی ها تموم شه! مث مدتی که خوشیهای وبلاگ من جاشو داده به چیزای دیگه :(
  • فروردین/ بهار
  • من به شخصه از بعضی گفته هات نکته هایی یاد گرفتم که مفید بوده و گاهی به بقیه هم توصیه کردم. مثلا به یکی می گفتم جلسات ختم و فاتحه رو شرکت کنه و بیشتر به مهمونی های خونوادگی بره، که چون تو تاکید کرده بودی یادم بود که بگم. و شنیدم که به توصیه م عمل کرده.
    این از وجه خوب قضیه.
    به نظرم اگه نکته ها و توصیه ها و درس هایی که مب دونی رو بگی شاید اون دو تا مشکلی که گفته شده حل بشه. یعنی فضای وبلاگت کمی از شخصی بودن خارج بشه.
    راستش منم جریان خواستگارهام رو برای کسانی که می دونم سنشون بالا رفته و توی تنگنا هستن تعریف نمی کنم. خب واقعا باید بهشون حق بدیم که استرس بگیرن و ناراحت بشن.
    سلام ستاره جان
    من مدتی بود که مطالبت رو میخونم...برام جالبن...چون که من هم رشته ای توام...تقریبا هم سن هستیم(من یکم کوچولوترم)...پدر منم یزدین:)
    البته من ازدواج کردم...اما الان خیلی از چیزایی که مینویسی منو یاد احساساتی که اون موقع ها داشتم میندازه...به نظرم مجرد های هم سن و سال شما هم از پستات و نظرات استفاده میکنن...به خصوص که این روزا ازدواج ها داره از قالب سنتی خارج میشه و بیشتر دوستی مطرحه این که یک نفر از تجربه خواستگاری های سنتی خودش بگه میتونه تاثیر مثبتی داشته باشه عزیزم...
    به هر حال من از آشنایی با شما خیلی خوشحالم و امیدوارم که خداوند بهترین ها رو برات رقم بزنه:)
    اینکه هر چیزی رو قبول داشته باشی واقعا به سرت میاد رو تجربه بهم ثابت کرده یعنی وقتی حس کنی گفتن یه چیز شاید باعث شه نشه ناخودآگاه اتفاق بیفته ربطش میدی و یکم ترسو میشی این رو شدیدا بهش اعتقاد دارم به چشم و نظر و اینا هم البته اعتقاد دارم ولی معتقدم بین شیر کردن اطلاعات و فخر فروشی زمین تا اسمون فرقه و برای من اطلاعاتی که دادی جالب بود اینجور اعتقادا هر چقدر هم صحیح در نوع خودش باعث شده جز ناراحتی و حس های بدمون با هیشکی حرف نزنیم خوب کجای دینت تشویق کرده جز مواقع ناراحتی و غمت با هیچکس مشورت نکن یا با کسی حرفی نزن؟ گمون میکنم بحث خرافات هم پر رنگ داره میشه متاسفانه گاهی تو فال زدنامون .... و در مورد آخر من سی سالمه به انتخاب نوع زندگی که خارج از ایران داشتم و کسی من رو ندیده هیچوقت خواستگار نداشتم ولی انقدر حقیر نیستم که برای خواستگار داشتن کسی یا چیزی که داره تعریف می کنه حسرت بخورم ... چون کلا سبک و سیاقم با خیلی از هم سن و سال هام فرق داره و رسم و رسوم هم ازش همیشه دور بودم پس گرچه این یادداشتی که نوشتند حاکی از دلسوزی نویسنده بوده ولی به نظر من دنیای مجازی رو نباید انقدر جدی گرفت اینکه همه چیز رو خصوصا چیزای جزیی زندگیت رو نگی شاید عاقلانه باشه اما سوالاتت یا نوع پوششت یا نوع رفتارت همش به طریقی یه درسه .

    موفق باشی
    سلام بر ستاره بانو...
    والا چی بگم... من خودم با اینکه تا حالا خواستگار جدی نداشتم یا اصلا جلسه ی خواستگاری رو تجربه نکردم اما حسادتم نمیشه چون خودم نمیخوام که خواستگاری داشته باشم تو این سن و با این اوضاع ازدواج کنم چون من دوست دارم 27 28 سالگی ازدواج کنم و تا اون موقع وضعیت خودمو چه درسی و چه کاری مشخص شده داشته باشم تا طرفم نتونه واسم دبه کنه و بگه نمیزارم بری سرکار یا درس بخونی... این وضعیت همیشه تو ذهن من بوده و هست و خواهد بود ولی خب همونطوری که قبلا گفتم وقتی وبتو پیدا کردم و خوندم خوشم اومد که میتونی راحت حرفاتو بزنی و راجع به اون چه ک دلخواهت هست حرف بزنی حالا هر چیزی که هست اما من خودم با اینکه وبلاگ داشتم هر بار هنوز حرفی از دهنم در میومد راجع به شرایط زندگیم و گاهی تنهایی و اینها یا وقتی از ناراحتی هام میگفتم فوراااا دوستان میگفتن تو چقد ضعیفی تو چقد افسرده ای عوض اینکه کمکم کنن بدتر نمک رو زخمم میپاشیدن که منم جمع کردم و حالا در خفا و فقط برای خودم مینویسم اما خب اینو قبول دارم که یه عده ای تو دنیای مجازی هم حس حسادت رو دارن و شرایط رو درک نمیکنن ولی خب اگه شما اعتقاد قلبی به این قضیه نداری میتونی به روال عادیه کار خودت ادامه بدی
    در مورد اون خط آخرم که نوشتی خواستگارت خواننده وبته... بهت چی گفت و تو چی جوابشو دادی، خدایی شاخام فر خورد خط آخرو ک خوندم

    ما میاییم و اینجا رو میخونیم و خب لذت میبریم.


    ولی من به این حرف معتقدم که :

    قضیه خواستگاری رو تا جدی نشده نباید برای آشنایان تعریف کرد.

    سلام

    نوشتن این مطالب اشکال نداره به شرطی که به آشناهای دنیای واقعی ادرس وبلاگ رو ندین و در نوشته ها نشونه ای نذارین که شما رو بشه شناسایی کرد.
    سلام
    بنظر من با یه بزرگتر امین و آگاه و مطمئن مشورت کن.
    شما می خوای از منظر دین بررسی کنی
    پس باید از یه آگاه به دین بپرسی
    ستاره تو با این وبلاگ هم داری از بقیه مشورت میگیری هم مطالبت واسه ما که وبلاگت رو میخونیم مفیده.حتما خیلیا به شرایطت غبطه میخورن ولی حسادت قصش فرق میکنه.حتی اگه کسی حسادتم بکنه ضررش یه خودش برمیگرده خودش داره حرص میخوره.اون حتی تو رو نمیشناسه که بخواد به خاطر حسادت به کارت لطمه بزنه
    سلام عزیزم؛به این حرفها خیلی اهمیت نده تو داری تجربیاتت رو میگی؛راستی 3شنبه رفت پیش پدر؟چی شد مردم از کنجکاوی
  • ساحل بارانی
  • به نظرم بیشتر غبطه می خورن به حالت تا حسادت ، در ضمن ما خیلی از تجربیاتت استفاده می کنیم ، خوشحال می شم ادامه بدی...
    من دارم به عنوان یه خوتننده از تجربه ها و حرفات استفاده می کنم مخصوصا پست قبلیت اینکه یه نفر با دقت و جدی توی امر خواستگاری قدم می ذاره امیدوارم ادامه بدی گلم
     سلام گله من 
    بنظره من ریسک نیست چون در رابطه بااولی فقطبرای ثبت خاطرات یا کسی بتونه استفاده ای بکنه مثلا چیزی یاد بگیره مینویسی دومی هم هر کسی مجبور نیست بخونه اگه واقعا شرایطه این امرو نداره چون شرایط هرکسی متفاوته..
    برای احتیاطه بیشتر بعضا رمزی بنویس که خدایی نکرده مشکلیم برات پیش نیاد عزییییزم.
    حسادت کنیم تا جونمون دراد:)))))))))))))))
    من اعتقادی ندارم!
    آدم وبلاگ میزنه حرفایی که تو دنیای واقعی نمیتونه بزنه رو اینجا بزنه
    حالا شما این حرفا رو میزنی

    اینجا کسی کسی رو نمیشناسه پس دلیلی بر حسادت وجود نداره!
    خواستگاریم چیزی نیست که حسادت داشته باشه
    چون هر دختری خواستگار داره
    حالا یکی دو تا داره و سر سومی میره یکی نه میمونه به اهدافش برسه بعدا ازدواج کنه

    بعدشم مگه اجباری تو خوندن متن ها هست که حسادتی بوجود بیاد؟
    نخونن!
    والا
  • جودی آبوت با موهای مشکی
  • من این روایت رو قبول دارم که خواستگارى باید پنهانى باشه.حالا نیدونم !!

    سلام ابجی جون .

    از جهاتی به نظرم حرفشون درسته

    البته برای خواستگاری ها !!

    چون بالاخره شاید کسی بیاد و بخونه و خواستگار نداشته باشه یا خواستگار خوب نداشته باشه و آه بکشه

    ولی از جهتی هم خود من کلی از جریاناتی که تعریف کردی استفاده کردم و چیز یاد گرفتم ..

    نمیدونم ..

    البته تو که به احتمال زیاد در شرفشیو ... دیگه .. بادا بادا ...

    راستی

    دخترونه ها رو خیلی دوست دارم ..اونا فکر نکنم مشکلی داشته باشه .

    من خودم به شخصه بت حسودی نمیکنم...این رو مطمئن باش..ولی بعضی وقتا که حال درونی خودم رو به راه نیست و از تنهایی خودم به شکوه اومدم، بیام ماجرای یکی دیگه از خاستگاریهات رو بخونم، یکم دپسرده میشم...از اینا که چرا هیچکی من و دوست نداره ؟مگه من چمه؟من چیم از بقیه کمتره؟؟؟ایا بقیه هم انقدر خواستگار دارن ایا؟...از این داستانا
    ولی!!!!!ولی چون نثر خوبی داری و بعضا کمی طنز رو چاشنی نوشته  هات میکنی، باز حالم اگه خوب هم نشه، مطمئنن بدتر نمیشم
    من به شخصه از نوشته های دوستان و خودت ، درس میگیرم...حالا نمیدونم که ایا جایی برای بازپس دادن این دروس هست یا نه :دی
    در این که با این کار به خیلی از دخترها کمک میکنی هیچ شکی ندارم....خیلی ها که با کسی صحبت نمیکنن و نمی دونن چی کار باید کنند چه جوری باشند....
    خیلی از افراد پول ندارن الان مثلا ناهار بیرون برن و یه غذای خوب بخورن...آیا هرکی بیاد بگه من امروز غذای خوبی خوردم اشتباهه...یا هرکی که عکس یه غذای خوب و میزاره...
    همه چیز به نگاه من و تو ربط داره...به طرز فکر ما
    گرچه احتیاط همیشه شرط عقله
    سلام. به نظرم یکم پستات محتاط تر باشه بهتره. یا مثلا میشه رمزدار کنی پستات رو که، مجبور به خودسانسوری هم نشی .
    من که نیت کردم دیگه نگم
    هر دفه میگم اوضاع کاملا خوب خراب میشه
    شاید برای همین باشه خوب
    در مورد اول باید بگم منم این حدیثو شنیدم و برای خودمم اتفاق افتاده و بهش ایمان دارم اما نه به این شکل! یعنی اگه شما وقتی یک کاریو هنوز 100% انجام ندادی بری به دیگران بگی این کار انجام شده بدون که اون کار انجام نمیشه! یا حداقل انقدر مشکل برات پیش میاد که پشیمون از انجام دادنش میشی. ولی اینکه صرفا شما بیای در مورد کاری که میخوای انجام بدی با دیگران مشورت کنی و نظر دوستاتو که هر کدوم ممکنه تجربیات خودشونو داشته باشن بپرسی هیچ اشکالی نداره که هیچ خیلی هم خوبه.
    همچنین اینکه گفتن توصیه شده خواستگاری رو به کسی نگین به این علت هستش که وقتی به مدت طولانی شما واستون خواستگار میاد و هیچکدوم به نتیجه نمیرسه این ذهنیت در اطرافیان ایجاد میشه که حتما شما یک مشکلی دارید که از بین این همه خواستگار حتی یکیشونم شما رو نخواسته. و این به این خاطر هست که اونا فقط دورادور دارن شما رو میبینن و از دلایل به نتیجه نرسیدن خواستگاری بیخبرند به همین خاطر فقط ظاهرو میبینن و اینطوری فکر میکنن. پس بنابر این به فامیلاتون و دوستای دورتون نباید چیزی بگین اما دوستان وبلاگی که کاملا در جریان کم و کیف خواستگاریای شما هستن دیگه این ذهنیت براشون بوجود نمیاد و جای نگرانی نداره.
    اما در مورد دوم. ببینید یک وقت شما ی چیزیو که دیگران کمتر دارن به نمایش میزارین و به اصلاح پز میدیدن این خیلی بده و ممکنه دیگران حسرتشو بخورن اما یک وقت هست که شما صرفا جهت اشتراک نظرات متقابل با دیگران یک موضوعی رو عنوان میکنید و فکر نمیکنم اشکالی داشته باشه. در مورد حسادت دیگران هم شما مسئول نیستید مشکل از خودشان است.
  • دختری که خدا دوستش داره
  • سلام فرض کنیم آقای خواستگار هم فهمیده باشه ، خوب این یه وبلاگه که خاطرات توش نوشته میشه
    من خیلی چیزا یاد میگیرم تو اینجا
    حسادت هم آره شاید !
    من حسادت نداشتم چون خواستگارام در حد تو نیستن اما خوب کم هم نیستن اماااااااااااا میدونم خیلیا کم تر دارن سالی یکی دو تا ، قبلنا با دوستام در این مورد (خواستگارام)حرف میزدم اما این روزا نههههههههههه چون میگم حسودیشون میشه
    اما تو دنیای مجازی !!
     کسی که به خدا توکل کنه تعداد خواستگاراش زیاد میشه
    و به نظرم نباید حسادت کرد به خواستگارا چون اگر خوب بودن برا شما پس تا حالا ازدواج کرده بودی
    مهم اون کسی هست که باید بیاد بله بگیره بیاد

    بنظر من مشکلی نداره آخه شما یه جورایی قصدتون تبادل تجربس. خود منم میخوام از این موارد بیشتر بنویسم فقط و فقط هم نیتم تبادل اطلاعاته. چون تو فضای مجازی همه ناشناسیم خیلی راحت تر میتونیم حرفامون رو بزنیم
    جدی چه جالب خواننده ....
    میگن
     اگه یکی از اون ور کره زمین که تو رو میشناسه چشمت کنه تو اثرشو میبینی
     بعدشم کسی که حسد کنه نتیجش به خودش بر میگرده در روز بسیاری هستا که به انسان حسد بورزن  تازه شاید اون افرادی که میخونن غبطه بخورن ولی حسد مال انسانی که بیمار نظر شخصیم بود 

    عجـب !!
    شاید درست گفته باشه بهتر بود بیشتر پستاتو رمز دار میکردی
    تو یه جاهایی هم که عکس خونتونو گذاشتی این ریسک رو بیشتر میکنه
    چون خیلی راحت شناخته میشی...
    حالا آقای خواستگار فهمیده؟
  • نمی دونم چه اسمی بگذارم
  • درباره حسد که اگه کسی هم در هر زمینه ای حسادت بکنه مقصر طرف مقابل نیست. شما هم ضمن پناه بردن به خدای متعال فکر نمی کنم لازم باشه نگران این موضوع باشید. اما مورد اول جای فکر داره. اینکه فامیل نمی دونه چیزی رو تغییر میده؟ باید ببینیم دلیل یا شرایط روایات چی بوده. و اگه وبلاگ لو بره که بعید هم نیست چه اتفاقی می افته. خوبه آقایون نظر بدن که اگه جای آقای خواستگار بودن و با این وبلاگ روبه رو می شدن، چه حسی داشتن.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">