خواستگاران

سلام.
این وبلاگ شرح حال خواستگاراییه که به خودشون زحمت میدنو پامیشن میان خونمون برای امر خیر و گهگاهی مطالب نسبتا مفیدی که شاید برای مجلس خواستگاری به دردتون بخوره!

آدرس وبلاگ قبلی من: http://khastegara.blogfa.com

خواستگاری های سنتیِ بچه های بالا!

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ

 کسی از بی قراری های من، ناملایمت های بعد از قرارهای ملاقات، تحمل حرف های بعضا بی پایه و اساس پسران به ظاهر مرد و حوصله ای که دیگر تمام شده چیزی نمی داند. یک لحظه احساس کردم بین این آدم ها که اکثر قریب به اتفاقشان با یک دانه جعبه شکلات – و نه حتی شیرینی و دسته گل – پا توی خانه مان می گذارند، چندتایشان من را فارغ از تمام چیزهایی که تا به امروز به خود آویخته ام و «من» واقعی به واقع همان نیست، خواسته اند. پاسخ من به خواستگارانی که خودشان را می کُشند تا بدانند در آمد ماهانه من چقدر است و می شود رویش حساب کرد یا نه، پدرم چند وجب ملک و زمین و سرمایه دارد، کیست یا کبد چرب دارم یا نه، می توانم برایشان بچه بیاورم یا نه، حجاب و ظاهرم قبل و بعد از ازدواج چه شکلی است و گرایش سیاسی ام راست است یا چپ، چه باید باشد؟ باید توی هر جلسه ی خواستگاری بیشتر از هر چیز از محدودیت زن دیگران بودن گوش کنم، یا حواسم پی تحصیلات آنچنانی توی دانشگاه های آنچنانی و «برادرم عروسی اش فلان مدل برگزار شد و من می خواهم عروسی معمولی با دو مدل منو برگزار کنم» باشد؟ واقعا ازدواج همین اندازه مادی و مسخره است که مثلا «مامان من زن می خوام» و مادره بلند شود و برود چهار جا دنبال دختر خوب بگردد و هر که را معرفی کردند بدون گل و شیرینی به اتفاق آقازاده – و بعضاً ما فعلا بیاییم دخترخانم را ببینیم و یک جلسه ی دیگر آقازاده را بیاوریم - بروند خانه و زندگی دختر را - و چی بشود تا خود دختر را - دید بزنند و بعد بروند سراغ سایر تشریفات؟ همین قدر مضحک و مسخره؟ همین قدر پیش پا افتاده و مادی؟ همین قدر لعنتی؟

این نمایش مضحکی ست از خواستگاری های سنتی فعلی. خواستگاری هایی که معمولا دختر و پسر می روند نیم ساعت تا یک ساعت با هم حرف بزنند و به دنبالش جلسه ی دوم و سوم و چندم خواستگاری برگزار شود و دوتایی بروند به پای هم پیر شوند و بچه های درست و درمان بزرگ کنند. این نمایش مسخره ای ست که تا برند لوازم توی ویترین ها و ظاهر خانه ها و شغل پدر عروس و مدرک تحصیلی پدر و مادر و دبیرستانی که عروس خانم تویش درس خوانده، جزو اصلی ترین ملاک های ازدواج است. من؟ هربار فکر می کنم که این برنامه ها و خواستگاری های صد من یک غاز سنتی کی تمام می شود؟ مراسم های خواستگاری با حضور آقازاده هایی که واقعا آقازاده اند و پدر یا مادرشان کسی شده اند برای خودشان و دنبال یک دختر آنچنانی اند تا پسر و عروسشان هم کسانی بشوند درست مثل آن ها کی تمام می شود؟! این ها تنها گوشه ای از ازدواج های سنتی بچه های بالا - البته بچه های پولدار نسبتاً مذهبی بالا - ست؛ بچه های غیرمذهبی که سنتی چه می دانند چیست!

 

 لابلای وبگردی ها برخوردم به این شعر:

یک عمر/ در انتظار کسی هستی/ که درکت کند و تو را/ همانگونه که هستی بپذیرد./ و عاقبت/ در می یابی که او/ از همان آغاز/ خودت بوده ای... "ریچارد باخ"


*لازم به ذکر است که این مطلب زیبا را از وبلاگ دوست خوبم به نشانی http://printemps.blog.ir با اجازه خودشون اینجا گذاشتم! :)


  • ستاره بانو

نظرات (۲۵)

واقعا و واقعا و صد البته موافقم...
حدود ۳۰ و چندتا خواستگار داشتم....
با همین منوال...به خاطر مادرم و پدرم خیلی هاشون رو راه دادم....
اما همیشه دلم میخاد کسی رو که خودم دوست دارم، خودم پیدا کنم، خودم انتخاب کنم...
اجازه ی کار...
اجازه ی تحصیل...
اجازه ی بیرون رفتن از خونه!
اجازه ی آرایش!
و هزار تا دردسر دیگه...
مگه نظام برده داریه؟ مگه نوکر میخاید...؟

دو نفر آدم که میخان ازدواج کنن باید همدیگرو همونطور که هستن بپذیرن...

۲۲ سالمه...زیبا هستم، خانواده ای مذهبی و محجبه، نسبتا پولدار و اصطلاحا بالاشهر تهران و هیچ وقت با هیچ پسری در ارتباط نبودم، اما مردی نمی بینم...
باهات موافقم در مورد خواستگاران خودمم همین اتفاق ها میوفتاد و اینکه فرق نمیکرد اون طرف مذهبی بود یا یه آدم راحت همشون خودخواه بودن و مادراشون فکر میکردند پسراشون شاهزاده
درست بود.حسش کردم با تمام وجود.

سلام
نمیدونم هنوزم مجردی یا نه...
من خیلی این مطلب که گذاشتی رو درک میکنم...
یه جورایی خود خود منه...
برا دعمین بار هم خوندم
تو تلگرام هم پخش کردم
خیلی بدبینانه به موضوع نگاه کردید. شاید خیلی از مواردی که طرح کردید اتفاقا نقاط مثبت ازدواج به این سبک باشه مهم نیت و هدفه و جوزده نشدن در هر حال من فک میکنم منصفانه نقد نشده ...
" البته بچه های پولدار نسبتاً مذهبی بالا - ست"
دغدغه ی دخترای مذهبی همینه.
خانواده هایی که خودشون رو اصیل میدونن.تو دین ما اصالت به ایمانه نه به بابات چکارس و داییت کجا کار میکنه.این اصالتی که این تیپ آدما ازش حرف میزنن فقط اسب داره.اسب عربی اصیل 
حرف دل خیلی هاست.
چقدربدم میادازاین پیرزن هایی که بانگاه خریدارانه واردمهمونی هاوسایراماکن عمومی میشن ودائم درتلاشندبرای اینکه دونفروبه هم برسونند. باباسرتون به کارخودتون باشه. آخه ما چه گناهی کردیم که یکم خوش قیافه ایم وشدیم اسباب اوقات فراغت شما؟ نخوایم شماهابرای ماآستین بالابزنین کیو بایدببینیم. همش آرامش آدموبه هم میزنید... والا...
ازدست شون جرات نمی کنی پاتوازخونه بیرون بذاری. بدیش اینجاست که انتظاردارند اگه جواب رد میدی قانعشونم کنی
اه... اصلاازاین دم بخت بودن بدم میاد... ازاین دخترایی که ازحول حلیم میفتن تودیگ... ازایناکه موقع خواستگاری چشم میدوزن به زمین وقندتودلشون آب می کنن ولام تاکام حرف نمیزنن وجواب مثبت میدن . همینان که یه عده روپررو وپرتوقع کردن دیگه ...
دومین با بود اینو خوندم
:| :)
الآن این چی بود؟!!
یک خواننده ی سرگردان
نه خوشم اومد جنبه انتقادپذیریت بالاس عکس سطحی نگریت
متاسفانه یه مطلب کاملا احساسی بود که هیچ چیزیش به هیچ چیز دیگش مربوط نبود ....

اصلا ارزش نقد کردن هم نداشت!
عرض کنم که.....ما اگه نخوایم زن بگیریم اونم با این دیدگاه سطحی باید کیو ببینیم.
سلام بانو
ما نباید حق به جانب نزد قاضی برویم
اکثر مشکلات دختر و پسرا به این شکله ، یا دختره جهاز کمرشکن میخواد و پسره نداره و نمیره خواستگاری دختره و دختره همینطور می مونه ، یا همانطور که شما گفتید و پسر خارج از مرام مردانگی که اولین بار از زبان شما میشنوم میرود و از دختر خانم درآمد ماهانه را میپرسد که به اعتقاد من این موضوع نباید برای یک مرد مهم باشد ،
شاید رسم و رسومات در ایران متفاوت باشد ،
به هر حال امیدوارم این نوع خواستگاری ها منقرض بشن
موفق باشد
وقتی آقایون دارن مخالفت می کنن یعنی با این دیدی که شما نوشتی به خواستگاری نمیرن
ممکنه یه پسر از درآمد بپرسه تا بدونه که آیا خانمش بیشتر میگیره یا او و آیا بعدا باید بابت این غرور مردانه و به تبع خانواده لطمه ببینه
و...
سلام، ممنون ستاره جان
خوشحالم از خوندن نظرات. خطاب به کسایی که معتقدند این نوشته بی مزه ست عرض می کنم:
حق با شماست. انقدر این قضایای پیش آمده بی مزه ست که واقعا تو ذوق می زنه. هر چیزی که توی این مطلب آمده عین واقعیته و من چیزی از خودم بهش اضافه نکردم. بنابراین اون چه که نیاز داره به قضاوت، رفتار آدم هاییه که همینقدر سطحی نگرند توی انتخاباتشون. کسایی که بعضا نمیدونن چی میخوان و ازدواج رو مسئله خیلی پیش پاافتاده ای و معمولی تلقی می کنند. دوست دارم نظرات بیشتری از دوستان بخونم. آقا رضا، بچه پولدار پایین، لطفا درباره مخالفتتون بیشتر بگید.
بعد دو ماه اومدی این پست چرت و پرت بی مزه رو گذاشتی .شما انگار فقط دلت میخواست شوهر کنی بری که بری
من برام جای سوال داره اون دفعه ی اولی که مادر داماد بدون آقا زاده تشریف میبرن خونه دختر که دختر خانومو ببینن...بعد میرن برای بقیه چی میگن؟ به آقا پسر چی میگن؟
میگن دختره چاق بود یا لاغر؟خوشگل بود یا زشت؟ بینیش بزرگ بود یا عملی؟هیکلش ... ؟ آخه اینا معیارن؟ واقعا برای من سواله!
این نوع که هنوزم خیلی متدواله بی احترامی به شعور و شخصیت دختر و خانواده اشه !!!

تا حدودی موافقم چون تعریف ازدواج سنتی تو این نسل عوض شده واقعا خیلی زشته پا میشن می یان خونه زندگی مردم رو می بینن دخترو برانداز می کنن آخه یکی نیس بگه پسراتون به لعنت خدا هم نمی ارزه این کاراتون واسه چیه؟؟؟
من چندتا تجربه داشتم دیگه کسی رو راه نمی دم...
واقعا تاسف باره که ملاک ها و معیارهای خانواده ها و خوده جوونا واسه ازدواج عوض شده...
و اینکه اصل ازدواج سنتی بد نیس این مردم و نسل جدید هستن که بد شدن در گذشته هم که بهش نگاه می کنیم شاید اجباری بودن اینجور ازدواج ها دیده بدی به آدما بده ولی این اصالت زندگیه ایرانی هاست که با رخت سفید برن خونه ی شوهر با رخت سفید برگردن این حرف منکر طلاق گرفتن زن و مرد در شرایط حاد نمیشه ولی زندگیه ایرانی یعنی پایبندی و تعهد ، چیزی که تو سبک زندگی غرب دیده نمیشه و ما متاسفانه تو ایران هم شاهدشیم که بیشترین آمار هم واسه ازدواج به سبک غیرسنتی و غربی است .
ولی با این وجود ازدواج سنتی هم ایراداتی داره...
هیچ چیز مطلقا خوب نیست.

ان شاالله همه خوشبخت و عاقبت بخیرشن...
از جمله شما

والا.... ما که نه از سنتیش چیزی دیدم و نه از غیر سنتیش


مردا همه میخوان رییس باشن و دستور بدن

و میخوان بالاتر از دختر باشن و تحمل ندارن زنشون پیشرفت کنه

این رو توی خواستگار آخریم دیدم. ....البته آشنایی قبل از خواستگاری بود و قرار بود بعد از کنکورم بیاد خواستگاری


ازش چیزی ندیدم جز پز و افاده و دروغ.......

تحمل نداشت ببینه من دارم ادامه تحصیل میدم و میخوام استاد دانشگاه بشم...همش میگفت دختر نجابتش مهمه میخوای چیکار خودتو به زحمت بندازی درس بخونی؟

یا وقتی گفتم که نزدیک خونه ات باشگاه ورزشی هست یا نه (چون من معمولا ورزش میکنم ) گفت اصلا نمیخواد از خونه بیرون بری چون همه نیازهای تورو خودم فراهم میکنم .... تو توی خونه استراحت کن


مثلا داشت بچه گول میزد.... یعنی من اینقدر بهت میرسم

ولی محدود کردن یه انسان تا این حد توی این زمونه غیر ممکنه


الکی گفته بود عصبانی نمیشه ...اما یه بار داشت شوخی میکرد من حرصم گرفت و به شوخی گفتم میزنم توی سرت هاااااا


نزدم ها...پت تلفن بودیم

چنان عصبی شد و تشری امود بهم که بیا و ببین

خلاصه دیدم راجع به اخلاقش دروغ گفته


ختم کلام اینکه اونایی که پول ندارن آویزونن...اونایی که پول دارن از خود راضین

ولی نقاط مشترک همه مردایی که تا حالا بهم نزدیک شدن دروغ و غرور و از خودراضی بودن و رییس بازی درآوردن بوده

و اینکه میخواستن من اونارو خوشبخت کنم

نه اینکه اونا هم سعی کنن زندگی من شیرین باشه... مادیات منظورم نیست هاااا...محبت و توجه رو میگم


اگه مردی پیدا کنم که مرد باشه هر چی دارم بهش میبخشم ... فقط اگه مرد باشه ...فقط

آه چقدر زیبا بود...درست حرف دل منو نوشتی


تنها موندن شرف داره به هزار تا از این شوهرها ......


ترجیح میدم تنها بمونم و خودم باشم و عزت داشته باشم تا مدلی که آقا مبفرمایند و زیر دست ایشون


خوب گفتی ستاره جون...خوووووب

چه مطلب بی مزه و پراکنده ای
مخالفم.(بچه ی بی پول پایین.)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">