گلی، شیرینی، چیزی؟!!!
آقا پسری که پا میشی میری خواستگاری اینقد زحمت میدی، لااقل دست خالی نرو!! بخدا خیلی زحمت داره یه جلسه خواستگاری... پروسه ای که قبلش طی میشه برای هماهنگیو روز و ساعت و یه سری سوالات بماند.. اون روزی که میخواد خواستگار بیاد از صبح برنامه داریم، از صبح باید پاشیم خونه جمع و جور کنیم، همه جارو تمیز و مرتب کنیم، خرید کنیم، حموم بریمو به خودمون برسیم، همه چیو بچینیم آماده تا شازده پسر معمولا با 1 ساعت هم تاخیر تشریف بیارن... بعد هم تازه با دیدنش حالت گرفته شه :دی بعد تازه دست خالییییی! لااقل این همه زحمت میکشیم یه گلی شیرینییی... لطفا شیرینیشم خوشمزه باشه که ندیم کارگرای ساختمون بغلی! دفعه اول بود البته یکی دست خالی میومد که البته بعدشم فهمیدم اصالتا اصفهانی بودن و واسم جالب بود! البته بهش میخورد از اینان که روزی 2 بار میرن خواستگاری محض فان و الایحتمل دیگه واسشون نمیصرفیده چیزی بخرن ببرن!
ولی انصافا خیلی زحمت داره، باز ما یه روزه جمع و جورش می کنیم ولی یه دوست دارم وقتی بعد قریب به 1 ماه بلاخره اجازه صادر میکنن طرف بیاد یک هفته هم شروع میکنن به بشورو بساب خونه تا طرف 20 دیقه بیاد بشینه بره! اینجاش واسه من خیلی زور داره که بعضی وقتا فقط مامانه پامیشه میاد...یعنی چی آخههههه مامانتو میفرستییی... دخترم باید تورو ببینه یا نه؟ بعدم اینقد تو اون جلسه مامانه یه ریز از پسر گلش تعریف میکنه که تو چنان مشتاق میشی که ببینیش که نگو بعد با تموم اون زحمات ذکر شده جلسه بعد پسره میاد چنااااان میخوره تو ذوقت که نگو!!! د خوب از اول یه دیقه پاشو برو دیگه پسر خوب! ببخشید یکم بی اعصاب بودم خوب حق بدین دیگه ;)
- ۹۲/۰۴/۲۸
من شهرکردیشو دیدم هیچییی نیورد تا سه جلسه اخرشم نشد الحمدالله