مشاوره قبل از ازدواج

فکر اینجاشو نکرده بودم!

وقتی میام خوابگاه تعداد خواستگارا به شدت کاهش میابه! کاش تو همون تابستون به یکی جواب مثبت میدادمو تو اوج خداحافظی میکردم! فقط 96 تا بازدید تو یه روز فاجعست!!

از طرفی هم با داشتن 20 واحد اختصاصی وحشتناک که از همین الان عزاشونو گرفتم، واقعا وقت نمیکنم خیلی به وبلاگ دوستان سر بزنم.. از همین جا از همتون عذر خواهی می کنم.

مدتی بود خیلی دوست داشتم ماجرای یک "مشاوره قبل از ازدواج" براتون بگم چون مطمئنم خیلی به دردتون میخوره، ولی هی دل دل کردم چون گفتنش واسه خودم دردناکه... هرچند الان تو این پست فقط میخوام رو بحث "مشاوره" تمرکز کنم نه ماجرایی که در پشت اون هست...

 

مشاوره قبل از ازدواج...

نمیدونم چندتاتون راجبش شنیدین که اصن چی میگن و چیکار میکننو به چه دردی میخوره! و خیلی هاتونم مطمئنن مثل من، قبل از رفتنم، فکر می کنین که به درد نمیخوره و چرتو پرته!!

من یه بار رفتم!

همه کسایی که اومده بودن تازه اول آشناییشون بود، از رفتار و سرسنگینی دختر، پسرا با هم معلوم بود.. قبل دادن جواب مثبت اومده بودن ببینن اصلا به درد هم میخورن یا نه! ولی ماجرای من از یه خواستگاری فراتر بود، به بله برون هم کشید و صیغه موقتی که برای 4 ماه جاری شد...

میگن ازدواج هندونه سربستس! ولی تو این مشاوره آقای مشاور یه قاچی به این هندونه میزنه و خیلی واضح نشونت میده که هندونش سرخه یا ...

ما قصد نداشتیم بریم، جواب مثبت داده شده بود...صیغه موقت هم خونده شده بود! ولی خوب اونا پیشنهاد دادن بریم...

آقای دکتر گلزاری.. استاد دانشگاه و یکی از بهترین مشاوره های تهران و در واقع ایران... تقریبا 10 تا زوج میشدیم که چند جلسه رو باید با هم میرفتیم اونجا...

جلسه اول همه نشستیم تو اتاقی و خود آقای دکتر گلزاری اومدو برامون حرف زد... میگفت از هر 3 ازدواج یکیش به جدایی کشیده میشه.. دلم هری ریخت ولی گفتم مطمئنا ما که نیستیم! کلی حرفای خوب زد و من بیشتر از همه خاطره و تجربیاتش از بقیه زوج ها رو دوس داشتم که خیلی چیزای جالبی تعریف می کرد، راجب معیارها حرف میزد، یه پکیجی هم به هر کی دادن که داخلش چندتا برگه بود که مثلا تو یکیش باید مشخصات خودتو طرف مقابلتو توش مینوشتیو میدادی بهش... فکر کنم یکی دوتاش خونه باشه براتون اسکن کنم بذارم.

چند روز بعدش یک روز فقط آقایان و روز بعدش فقط خانم ها باید میرفتن و به مدت 4،3 ساعت به مجموعه ای از تست ها جواب میدادن! تست های بین المللی که همیشه جواب داده و مو لا درزش نمیره! تست های شخصیتی که بعد از جواب دادن به این تست ها کاملا نشون میداد که چه جور آدمی هستی! سوالای خاصی نبود سوالای خیلی ساده درباره زندگی روزمره ات.. تقریبا 4 سری تست متفاوت بود.. جالبی اینجاست که اگه به دروغ جواب میدادی این تستا لو میدادن! واسه همین همه مجبور بودن راستشو بگن! آخر تست ها هم کاغذی که باید روش نقاشی میکردی... حالا من لو میدم که گفت یه خونه، آدم و درخت باید بکشین و ترتیبشم بزنین!

هفته بعدش باز خانم ها و آقایان جداگانه باید میرفتن تا در جلسه ای آقای دکتر بیاد و نتایجو بگه... خیلی مرحله استرسی بود! کاملا لو میرفتی که چه جور آدمی هستی و از طرفی هم توی این مشاوره خیلی واضح آقای دکتر میگفت که اصلا به درد هم میخورین یا نه! خیلیا شاید از ترس اینکه جواب منفی باشه اصلا نمیرن! ولی یه بنده خداییو شنیدم که رفته بودن و بهشون گفته بود که به درد هم نمیخورین ولی اینا باز ازدواج کردنو بعد 1 سال مشکلاتشون همه نمایان شدو نهایتا بعد از بدبخت کردن یه طفل معصوم، طلاق!

نمودارهایی که نتایج تست های هر کسی بودو دادن دستش... پارامترهای زیادی بود که آقای دکتر یکی یکی توضیح داد که هر کدوم به چه معنی هست... این نمودار یه حدی داشت... اگه بیشتر یا کمتر از اون مقدار میشد حالت آنورمال بود و باید بررسی و حتی درمان میشد! خدارو هزار مرتبه شکر نمودار من همش در محدوده نرمال و حتی رضایت بخش بود و خیلی خوشحال شدم چون دخترهایی که نموداراشون بالا پایین شده بود خیلی نگران بودن... یه نمونه اش مثلا درون گرایی و برون گرایی، محدوده هاشو دکتر معلوم میکرد چی به چیه و من دیدم که میانگرا رو به برونگرایی هستم! و دقیقا همینطوره و پارامترهای دیگه که وقتی دیدم، واقعا همینطوری بود و خیلی برام تعجب برانگیز بود چطور این تست ها کل شخصیت منو نشون دادن! راجب هر چی بگین تو این نمودار بود، راستی فراموش کردم که بگم دخترهایی هم اصن بدون داشتن کیس اومده بودن! اومده بودن شخصیت خودشونو دقیق بشناسنو بتونن انتخاب بهتری داشته باشن...

برگه ای هم باید راجب تمام اتفاقات خوب و بدی که تا الان بین دختر و پسر اتفاق افتاده بود پر میشد و تحویل میدادیم تا در جلسه نهایی دیگه همه چی معلوم میشد...

جلسه آخر. استرس بدی داره. دکتر قراره خیلی واضح بگه آره یا نه! دوطرف با هم میرن داخل اتاق آقای دکتر..

وقتی رفتیم نمودار دو طرف و برگه هایی که پر شده بود دست دکتر بود.  ریز به ریزشو بررسی کرده بود.

نمودارشو نشون داد. 7،8 جا بالاتر و یا پایین تر از اون حد نرمال! ترسیدم! یکیش هم خوب نبود! دکتر انگار میترسید چیزی بگه. چون ما بله رو گفته بودیم...

قبل از اومدن به اینجا مشکلاتی بود ولی همیشه با توجیه های اون فکر میکردم مقصر منم، همیشه زبونم در برابر قلبم کوتاه میومد... دکتر بدونه دونستن چیزی چنان حرفای دل منو زد که دهنم باز مونده بود... از نوشته هامون همه چیو فهمیده بود... هرچند اون باز هم قبول نمیکرد... بماند که چه حرفایی زده شد اونجا... دکتر انگار روش نشد چیزی بگه! موقع رفتن منشیش یواشکی اومد در گوشم گفت دکتر گفته یه جلسه بدونه اینکه چیزی بفهمه بیا کارت داره... ترسیدم خیلی ترسیدم... تا اون روزی که برم استرس داشتم... رفتمو دکتر حرفشو زد... گفت این جور آدما چنان همه چیو توجیه میکنن که تو همیشه فکر میکنی مشکل از خودته... گفت ستاره مطمئن باش اگه مساله ای پیش میاد تقصیر تو نیست (خیلی با قطعیت گفت) گفت اگر خدا و پیغمبرم بگن باز حرف خودشونو میزنن... و دقیقا همینطور بود، اون روز به هیچ وجه حرفای این مشاوره با تجربرو قبول نکرده بود! گفت اگه صیغه نبودین من هیچ وقت نمیذاشتم... هرچند باز هم جای شکرش باقیست که عقد نکرده بودیم....

دلم نمیخواد دیگه ادامه بدم فعلا... میدونم برای خیلیاتون الان راجب خودم سوال پیش اومده ولی در کل قصد من از بیان این مساله "مشاره" بود... شاید یک پست رمزدار درباره این ماجرا از خواستگاری تا پایانش براتون گذاشتم...

ولی در کل مشاوره عالی بود... من شخصا اگه بخوام ازدواج کنم حتما اگه دیدم داره جدی میشه قبل از دادن جواب مثبت، دوباره میرم این مشاوره... حتی اگه عاشق کسی هستین بدونین قبل از ازدواج بهم بخوره خیلی بهتره تا بعد از ازدواج!

مطمئنا نمونه همچین مشاوره هایی در همه شهرستان ها هست و کسایی که تهران هستن، اینجایی که میگم "مرکز مشاوره بیدار" به شماره 66414300 هست... به نظرم هرچقد هم هزینه اش بشه می ارزه!

 

 «آرشیو نظرات»