خواستگار خنثی 2
سوالامو رو یه برگه کوچیک نوشته بودمو کنار دسته مبل گذاشتم که البته ندید بعد یهو دیدم خودش یه برگهA4 تاشده از جیبش درآورد که دوطرفش پر از سوال بود! گفت من سوالامو نوشتم، اونوقت منم خودمو لو دادم که میخوام تقلب کنم از رو برگم!
از کار شروع کردیم، چون من هنوزم راجب کارش درست نمیدونستم، بهتون گفتم که یکی از مدیرای یه سایت خبریه که البته مدیر که نه چون تو سایت اسم شونصد تا مدیره! نمیدونم چرا ولی من خیلی کار حسابش نمیکنم، آخه از تو خونه این کارو میکنن و به نهادی هم وابسته نیست که حقوق بگیر باشن! باز توضیحاتی دادو گفت که البته چند نفر از اشخاص خاص پیشنهاد همکاری با سایتو دادن که فعلا درحال بررسی هستیم.
بعد رفتم سراغ بحث رفت و آمدا و روابط اجتماعی! آخه سری قبل خیلی روش تاکید کردو براش مهم بود!
بعدم راجب اعتقادات مذهبی، ادامه تحصیل من، که باز پرسید تحت هر شرایطی میخواین ادامه تحصیل بدین حتی اگه شهر دیگه ای قبول بشین؟ و راجب کارمو محیط کارم که گفتم دوس دارم همسرم بهم اعتماد داشته باشه که البته وقتی بحث کار اون شد اونم گفت منم متقابلا دوس دارم همسرم بهم اعتماد داشته باشه که من گفتم به قول مامانم همیشه بهم میگه "من به تو اعتماد دارم به جامعه اعتماد ندارم!" :D و اینکه من خانومارو میشناسم که چه کارایی میکنن!!
گفت پدرتون چه جوری به شما پول میدن؟ گفتم هفتگی! مبلغ خاصیه؟ بله! میتونم بپرسم چقد؟ نه!! حدودشم نمیتونین بگین؟ مبلغ خاصی نیس! (از الان بدونه که چی بعدا دردسر میشه!) پرسید شده تو موقعیتی باشین که پول کم بیارین؟ آره! یه بار پول تاکسی نداشتم بدم! چیکار کردی؟ پیاده رفتم! کلا یه جورایی فک کنم میخواست ببینه زیادی لای پرقو بزرگ شدم یا نه! انگار نگران بود!
راجب لجبازی پرسید گفتم یه خورده هستم!
- اهل کادو دادن هستین؟
- به دوستاتونم کمک میکنین؟
- نظرتون راجب استقلال زن چیه؟!
- اگه همسرتون نقطه ضعفی داشته باشه چیکار میکنین؟
- تا بحال شده موقعیت پدرتونو به رخ دیگران بکشین؟!
- شما به عشق اعتقاد دارین؟! :|
- احساساتین؟!
- چیزیو بخواین پافشاری میکنین؟
و.... به اندازه 2 ساعت حرف (فک) زدیم! راجب اخلاق، مشورت، برنامه ریزی، وابستگی، روابط، احترام به خانواده، سفر، اوقات فراغت، مطالعه، ورزش و سوالاتی که منو تو شرایط مختلف قرار میداد! گفت اتفاقی افتاده که یه مدت افسرده باشین؟ یکم فکر کردم گفتم نه بعد سریع گفتم بله! یه بار شدم که پرسید چیکار کردی؟
نهایتا گفت نظر کلیتون چیه؟ سریع گفتم که باید فکر کنم! هرچند که خوب بود ولی نگفتم که پرو نشه!!
آخر سر گفتم فقط میمونه یه مساله ای که اگه قضیه جدی بشه باید بگم، نگران شد، گفتم مساله ای نیس فقط برای اینکه از اول روراستو صادق باشم!! (قضیه نامزدیم) نمیدونم کار درستی کردم یا نه! فقط خواستم یه زمینه ای و آماده کرده باشم که جلسه بعد اگه بهش گفتم نگه چرا هیچی نگفتی! فکر کنم بدجور ذهنش درگیر شده! گفتم شاید مادرش زنگ بزنه بپرسه ولی هیچی راجبش نگفت، شایدم اصن به مادرش نگفته حالا باید خودم بهش خیلی عادی بگم!
خیلی تردید دارم! با چیزی که همیشه تو ذهن من بوده زمین تا آسمون فرق داره ولی اخلاقیاتش به نظرم خیلی شبیه خودم اومد! تحصیلاتو کارش اصلا اون چیزی که من همیشه میخواستم نیس ولی فعلا رو اخلاقش فوکوس کردم! ولی مشکل اینجاست که راجب اخلاقش واقعا چیزی نمیدونم با 4تا سوال جواب که نمیشه اخلاق یکیو فهمید! دلم میخواد فقط از اخلاقش مطمئن شم بقیشو میگم مهم نیس توکل بر خدا! از غد بودن مردا متنفرم یه بارم ضربشو خوردم، اینکه غد نباشه برام خیلی مهمه ولی با حرف نمیشه فهمید! :( خلاصه بدجوری گیر کردم! قبلا اینقد نگران نبودم ولی الان بیشتر از اون چیزی که فکر میکردم نگرانم، نگران از اخلاقش، ترس از اینکه باز با یه مرد غد و لوس مواجه بشم!
مادرش گفت اگه مساله ای نیس یه جلسه برن بیرون.. پیشنهاد خوبی بود چون واقعا دلم میخواد خارج از چهارچوبه خواستگاری ببینمشو حرف بزنیم... البته به پیشنهاد مادرجان قرار شد که یه جلسه بره دانشگاه با پدرم مردونه صحبت کنن... هرچند خیلی امیدی به نتیجه بخش بودن این صحبت ندارم چون پدرجان خیلی فاز گیری نداره و سوالای سخت و تخصصی نمیپرسه.. مادرجان بهش گفت باید خیلی جدی و بدون رودرواسی هرچی میخوای بپرسی، راجب کارش حتی اینکه چقد حقوق میگیره، شما بپرسی عیبی نداره، راجب خونه که میخواد چیکار کنه، مثلا ببینی از پس اجاره خونه های الان برمیاد (چون خونه نداره)، اینکه چیزی پس انداز کرده و ... احتمالا 3شنبه میره، میخوام یه لیست سوال واسه پدرجان طراحی کنم بدم بهش چون مطمئنم خودش چیز خاصی نمیپرسه! گفتم بابا برعکس سری قبل که هرچقد راحت گرفتی این سری باید سخت بگیری، راحت دختر به مردم ندی! مردم قدر نمیدونن!!
* به نظرتون پدرجان چی و چه جوری بپرسه ازش؟
چندتا سوال اساسی میخوام! راهنمایی بفرمایید تجربه دارا :(
- ۹۲/۱۱/۰۷
اگه خونوادش ساپورتش میکنن خودشم پسرفعالی هس نه نگو
بعدشم باهم بریدبیرون یارفت وامد خونوادگی داشته باشین تابااخلاقاش بیشتراشنابشی
ی چی دیگه ازپسره هم بایدخوشت بیاداگه به دلت نشست ممکنه بعد ازدواج هم نشینه.البته این نظرمنه دوستم.